English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9478 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
knockout U با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts U با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
trompement U گریز شمشیرباز از ضربه حریف
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hindered U جلوگیری از ضربه زدن حریف
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hinders U جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindering U جلوگیری از ضربه زدن حریف
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
hinder U جلوگیری از ضربه زدن حریف
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics U دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
hack U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked U ضربه خطای دست به بازوی حریف
high sticking U بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
hacks U ضربه خطای دست به بازوی حریف
spear U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spears U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
force U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spearing U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
forcing U تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
hitting U به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
put away U ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
hits U به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hit U به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
speared U ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
gimme U ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
squib kick U ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
punt U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
take croquet U ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
To lay down ones arms . U اسلحه رابزمین گذاشتن
to lay up any ones heels U کسی رابزمین زدن یاکشتن
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
grounder U موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
shocked U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock U ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
unconsciously U بیهوش
unconscious U بیهوش
unintelligent U بیهوش
lackwit U بیهوش
witless U بیهوش
slow-witted U بیهوش
comatose U بیهوش
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
lackwit U ادم بیهوش
etherization U بیهوش کردن
semiconscious U نیمه بیهوش
to space out U بیهوش شدن
semi-conscious U نیمه بیهوش
anaesthetised U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetize U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetising U بیهوش یا بیحس کردن
incapacitating agent U عامل بیهوش کننده
anesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
anesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetises U بیهوش یا بیحس کردن
pass out U ناگهان بیهوش شدن
anesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
to place [put] somebody in an artificial coma U کسی را بیهوش کردن [پزشکی]
whacks U صدای ضربت ضربت
whack U صدای ضربت ضربت
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
we were not ourselves U از خود بیخود شده بودیم بیهوش بودیم
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
etherize U بااتر بیهوش کردن کرخت کردن
decompression U بیهوش شدن در اثر کم شدن فشاراتمسفر
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
stupefy U گیج کردن بیهوش کردن
skelp U ضربت
blows U ضربت
slaps U ضربت
shocked U ضربت
slapped U ضربت
buffets U ضربت
stroke U ضربت
skelpit U ضربت
blow U ضربت
slipe U ضربت
buffeted U ضربت
strikes U ضربت
buffeting U ضربت
hewing U ضربت
inflicter U ضربت زن
inflictor U ضربت زن
shock U ضربت
strike U ضربت
slapping U ضربت
jow U ضربت
slap U ضربت
hew U ضربت
hewed U ضربت
coups U ضربت
hews U ضربت
stroking U ضربت
coup U ضربت
larrup U ضربت
canvassing U ضربت
canvasses U ضربت
canvassed U ضربت
knoit U ضربت
buffs U ضربت
thumps U ضربت
thumping U ضربت
thumped U ضربت
stroked U ضربت
thump U ضربت
plunk U ضربت
shocks U ضربت
concussion U ضربت
buff U ضربت
strokes U ضربت
canvass U ضربت
thwacking U ضربت
thwack U ضربت
ding U ضربت
percussion U ضربت
thwacks U ضربت
thwacked U ضربت
biffs U ضربت
whang U ضربت
biffing U ضربت
biffed U ضربت
biff U ضربت
batted U ضربت
jar U ضربت
jarred U ضربت
jars U ضربت
bats U ضربت
dinge U ضربت
dint U ضربت
buffet U ضربت
bat U ضربت
pounded U ضربت
bump U ضربت
pound U ضربت
pounding U ضربت
pounds U ضربت
beat U ضربت موسیقی
shock waves U موج ضربت
concussion U ضربت سخت
bobs U ضربت زدن
dent U جای ضربت
bruised U ضربت دیدن
bruises U ضربت دیدن
bobbing U ضربت زدن
tip U ضربت اهسته
bruising U ضربت دیدن
buffer U ضربت گیر
shocks U صدمه ضربت
dented U جای ضربت
denting U جای ضربت
tipping U ضربت اهسته
lay on blows U ضربت زدن
hacks U ضربت بریدن
jab U ضربت بامشت
death blow U ضربت کشنده
death blow U ضربت مهلک
cobs U ضربت برکپل
cob U ضربت برکپل
contuse U ضربت زدن
Recent search history Forum search
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com